نتایج جستجو برای عبارت :

ز ساقی باده منصور خواهم

چو به دست هست بادهچه رود ز دست باده 
تو مگو منوش یک شبهمه شب خوشست باده 
ز دمی که روت دیدمبه دلم نشست باده
تو مرا به دست دادیز دم الست باده
تو مگو نمیر یک شبکه دمیدنست باده 
همه رهگشاست حلمی به ضمیر مست باده 
تو بنوش و دل مرنجانکه ز تو برست باده
راز میگویم و من سرزده و حیرانمباده عشق به من داد از آن عطشانم
فاش شد این که دو بال از سر جودش بخشیدحالیا میروم و در دو جهان پر رانم
سیر آفاق و عدم هر قدمش آگاهیستاو دمی داد که در رقص و طرب سییالم
گفت صوفی مگر این باده ی انگور نبودگفتم این باده نبودست در این بادیه من میدانم
همچو شب باده تو از باده شب آمد ه ای،
ساغر لاله به کف بزم طرب آمده ای.
از کویری، که همه تشنه دیدار تو بود، 
ز سراب نظری دشت عرب آمدی،
 خنده شید شده دشمن هر شبنم گل،
جان به لب آمد و تو خنده به لب آمده ای.
کُشته ای غمزدگان را همه با غمزه و ناز،
از غزای غرض خود به غضب آمده ای.
روی خود تابی ز من، این دل من تاب نداشت،
تب طبخاله به لب حال عجب آمده ای.
همچو شب باده تو از بادیه شب آمده ای،
که برون از حد معیار ادب آمده ای.
۵۱۴ – بیار باده بیار باده و بازم رهان زمخموری           که هم به باده توان کرد دفع رنجوری به هیچ وجه نتابد چراغ مجلس انس     مگر به روی نگار و شراب انگوری به سحر غمزه فتان هیچ غره مباش           که آزمودم و سودی … بیار باده – بیار باده و بازم رهان زمخموری – غزل — ۵۱۴
منبع : فالگیر
نه سری که سر گذارم به سرا و سایه بانش
نه دلی که دل ببازم به فنای جاودانش
نه خودی مانده خدایا و نه خیالی از دو چشمش
نه شود شوم روانه ز شعاع تار مویش
نه توان تاب دارم به تمامی طوافش
نه سزاست سوز و حسرت چو نمیرسم به قافش
نه به بند باده باشم نه اسیر می ، فروشش
نه رها شوم ز عشقش چو غلامه حلقه گوشش
Ehaam
Vay Az In Halam
#Ehaam
من عاشق تو لیلا تو ای ماه زیبا 
من اینجا تو آنجا من ابرم تو دریا
تو آن جام شرابی عجب باده ی نابی
منم مست تو ای یار عجب حال خرابی
منم آواره و بیچاره چشمانت 
منم آن در به در گوش به فرمانت
سرمه چشم تو این قلب مرا برده 
چه شود گر بشوم مهمانت
تو آن جام شرابی عجب باده ی نابی 
منم مست تو ای یار عجب حال خرابی
تو آن جام شرابی عجب باده ی نابی 
منم مست تو ای یار عجب حال خرابی
دلبر و دلدار عاشقم ای یار 
تویی مرهم به تن خسته ی این بیمار
وای از ای
چو روزی پر شود پیمانه غم،
بیا، خالی نما پیمانه می.
ببازی در قمار عمر بختی،
که بخت رفته را پیدا کنی کی.
به باد ار داد های بود و نبد را،
بود روشن چو باده عالم ما.
به غم خو کرده و خون کرده ای دل،
که می دلخون شده خود از غم ما.
 هوس چون از قدح لبریز گردد،
شود سرشار ما را جام ارمان.
شود خالی ز می جام و سبوها،
شود خالی ز دل اندوه انسان.
چو در جنگ قدح صلح و صلاحیست،
رسد از بانگ آن بانگ خطرها.
صدا آید به گوش از قلقل می،
به خود آیید باری بی خبرها.
رود روزی همه جنگ
خواهم فراموشت کنم عمرم کفایت می‌کند؟
ای آنکه عشقت را دلم هر دم حکایت می کند
بیمار عشقت گشتم و درمان ندارد درد من
عشق تو در رگهای من دارد سرایت می کند
فرمان به قتل این دلم دادی و دیدم ناگهان
کاین دلبر دل سنگ ما راحت جنایت می کند
در کوچه باغ خاطره یاد تو آرامم کند
هر قطره اشک من ولی از تو شکایت می کند
گر بر سر قبرم شبی یک لحظه ای هم بگذری
منصور گوید سوی ما یارم عنایت می کند
هرزه های بیش ما از مستی بسیار نیست،
یا که من بسیار مستم، یا کسی هشیار نیست.
باده لبهای میگونت به یاد آید مرا،
پس، چو منصور حلاج اندیشه ای از دار نیست.
  حسرت گفتار بیش و جرأت گفتار نه،
حاجتم بسیار هست و حاجت گفتار نیست.
جامة شرم و حیا بر تن اگر زیبنده است،
افتخار ما ولی از جامه و دستار نیست.
نیست پروایی اگر از باخت و برد جهان،
عاشقان را عشق بازی بازی دشوار نیست.
کور گشته سطرها چون جوی ناکشته ها،
دیهقان طبع ما را دفتر و اشعار نیست.
حیف باشد، گر نبین
ناز چشمان قشنگت اینچنین مستم نکن 
گوشه ی میخانه ها با باده پیوستم نکن
من به اغوش تو بدجوری که عادت کرده امیا که پا بندم نکن یا رفته از دستم نکن
در افق های نگاه تو که من گم بوده ام با ستمهای زبانت اینچنین سختم نکن
چون سحر با بوسه هایت روزه هایم دیدنی ست وقت افطاری که شد با باده هم بستم نکن
اخر ای عالیجناب قصه های این غزل با نفسهای خودت اما چنین مستم نکن ...
بسم الله
علاقه ام به انگور شاید بر میگرده به کودکی و نهالی که یه روز بابا توی پیت حلبی آورد  خونه و کاشت بالای سر بوته محمدی .
با هم بزرگ شدیم ولی اون علاقش به سرک کشیدن تو آسمون خیلی بیشتر از من بود و رفت تا پشت بوم و من ته تهش دستم به شاخه های یه کم بالاتر از طبقه اول هم رسید .
عاشق اون برگای نو رس بودم که بیشتر به فسفری میزد تا سبز ، و خراب اون دونه های مثل زبرجد که میچسبوندم به چشمم تا توش رو ببینم .عاشق اون ساقه های فر خورده که میتونست ساعت ها در
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست

برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است وگر باده مست

خنده جام می و زلف گره گیر نگار
ای بسا توبه
دانلود آهنگ مستان و همای سفر دوزخ
Download Music Mastan & Homay Safar Dozakh
دانلود اهنگ سنتی سفر دوزخ از مستان و همای با متن شعر و ترانه از سایت پلی نیو موزیک
دانلود آهنگ سنتی آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید زیر کفنم خمره ای از باده گذارید
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ مستان و همای سفر دوزخ
♬/●!♪♯♫آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید♬/●!♪♯♫
♬/●!♪♯♫زیر کفنم خمره ای از باده گذارید♬/●!♪♯♫
♬/●!♪♯♫آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید
روح از این حجله‌ی بی‌عشق به جایی برودبدرد خرقه و در سوی نوایی برود گوش کن تا شنوی از فلکت صد آوازجان رحیل است پی نور و صدایی برود ساقی از مغفرت باده گرم نام دهدشاید این دلشده امشب به هوایی برود خانه‌ام میکده‌ها گشته، چه سرگردانم؟قول حق نیست به یابنده جفایی برود کاسه‌ی عقل سر چرخ عداوت شکنممرغ دل بال کشد نغمه‌سرایی برود دلقک وهم بجنبانده سر از محنت عقلوقت آن است که این گلّه چرایی برود هر چه جز باده مرا عطر ندامت بدهدجان چو بشنید بوی با
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ حرم مطهر سید الکریم_ دی ماه ۹۸
هق هقِ کودک که از سینه بر آیدروی سرش دست لطفِ پدر آیدجام علی می دهد باده ی نابشعبد چو شرمنده با چشم تر آیدکوهِ عمل بی علی هیچ نیرزدذره به مِهر علی در نظر آیدکاش همین نیمه شب، بر دل زارم...از حرم مرتضی یک خبر آیدشیعه اگر مضطری، قصد نجف کندر نجفش غصه و غم به سر آیددر حرمش باش تا روضه بخوانیم...از غمِ خیرالنساء، تا سحر آیدباز می آید بوی هیزم و آتشباز بوی چادری شعله ور آیدکاش که
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست

برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است وگر باده مست

خنده جام می و زلف گره گیر نگار
ای بسا توبه
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی
(به سبک میخانه دگر جای من بی سرو پا نیست)
 
ایوان نجف! باز دلم کرده هوایت
رحمت به خلیلی که چنین کرده بنایت
 
ای کاش کنم روبروی صحن تو سر خم
مستانه به دور سر آقام بچرخم
 
ای کعبه ی من، روی حیدر
بهتر از وطن، کوی حیدر
 
****
با بوی گنه آب و گلم ریخته برهم
آقا نظری کن که دلم ریخته برهم
 
دور از نجفت غرق بلا شد، شب و روزم
تا کی من از این داغ نفسگیر بسوزم
 
بر من خراب کن نگاهی
یا ابوتراب کن نگاهی
 
****
گیرم که دلم عصمت د
ساقی بیار باده وجان را جلا بدهشاهد ،خبر ز عالم بالا به ما بدهرفتم زدست یک دو قدح باده پیش آریا جرعه‌ ساغری ز نبیذ بلا بدهبا مدعی سخن زرنجش دوران نمی کنموز دوست رقعه ای به من بی نوا بدهما را دگر نمانده  تباهی ننگ ونامجامی  عیان مکرر و دور ازخفا بدهدر دور عمر گر  به فنا رفت کیش مادر مسلک حبیب  تو حال دعا بدهعمرم همه به بوالهوسی طی شد ای زعیمدستم بگیر و اذن شهادت مرا بدهآتش به اختیار نبودیم و نیستیمفرصت به اختیار به میل و وفا بدهدور زمان اگر نوش
#حدیث_مهدوی 
امام صادق(ع)
«عبدالله بن منصور بجلی می گوید: از محضر امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم: نام سفیانی چیست؟ فرمود:- «و ما تصنع باسمه اذا ملک کور الشام الخمس: دمشق و حمص، و فلسطین، و الاردن، و قنسرین، فتوقعوا عند ذلک فرجا».- «ترا با نام او چه کار؟ هنگامی که پنج ناحیه ی شام را بگیرد: دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین را، پس منتظر فرج باشید».عبدالله بن منصور پرسید: آیا نه ماه سلطنت می کند؟ فرمود:- «نه، بلکه هشت ماه حتی یک روز هم از هشت ماه تجاوز
خوشان را با خوشان محشور دارندکران را از کران مجبور دارند
صبوران با صبوران باده گیرندعجولان را به خامی غور دارند
هر آنکس بار خود بر دوش داردنه کس را بهر کس در گور دارند
تو غمگینی که غم را دوست داریخوشان از خنده‌ی خود شور دارند
غمت از دوش خود بر کس میفکنتو را با جنس خود در تور دارند
جسوران با جسوران در عروجندخموشان را به حق منصور دارند
عقاید از سر تاریک خیزدرفیقان دل از دل نور دارند
به سربازی دل حلمی سخن راندحروف عشق از حق زور دارند
 کتاب آمار و کاربرد آن در مدیریت ۲ عادل آذر
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود کتاب آمار و کاربرد آن در مدیریت عادل آذر جلد اول و ... - karenfilekarenfile.ir › دسته‌بندی نشده- Translate this page Mar 8, 2019 - دانلود کتاب آمار و کاربرد آن در مدیریت عادل آذر جلد اول و دوم شامل: کتاب آمار و کاربرد آن در مدیریت 1 عادل آذر کتاب آمار و کاربرد آن در مدیریت 2 عادل آذر ... دانلود کتاب آمار و کاربرد آن
۱۱- محبان باده پیما صبا به لطف بگوآنغزال رعنا را             که سربه کوه و بیابان، تو داده ایمارا شر فروش که عمرش درازبادچرا          تفقدیم کند طوطی شکرخا را ؟ غرور حسن اجایزت مگرندادای گل        چه پرسشی بکنی عندلیب شیدارا به خلقو لطف توان کردصیداهل نظر      به بند و دام نگیرند مرغ دانا را چو با … محبان باده پیما – صبا به لطف بگوآنغزال رعنا را – غزل ۴
منبع : فالگیر
ره به کوی دلبر خود در نهان باید گرفت 
نِی به ظّن و یا هیاهو و گمان باید گرفت 
سر به هر راهی سپردم ره به مقصودم نَبُرد
آخر ای آرام جان این ره چسان باید گرفت 
یک بگفتا بوی زلفت، وان دگر گفتا ز لعل
ناوکِ بی باکت* اما، از کمان* باید گرفت 
نرگس مستت اگر آشوبگر یا جان ستان 
شهد شیرین از لبانت را نهان باید گرفت 
باده ی نابی که من را همچو رسوا کرده است
رطل مرد افکن* آن کوی مغان باید گرفت 
بر سر آنم شبی جام اَنَالحق* را زنم 
زانکه چون منصور* تیغش را عیان بای
۴۷۰ – ساقی بیار باده گفنت برون شدی به تماشای ماه نو     ازماه ابروان منت شرم باد رو عمریست تا دلت زاسیران رلف ماست     غافل زحفظ جانب یاران خود مشو مفروش عطر عقل به هندوی زلف ما     کانجا هزار نافه مشکنی به نیم جو تخم وفا ومه ردین کهنه … ساقی بیار باده – گفتا برون شدی به تماشای ماه نو – غزل ۴۰۶ – ۴۷۰
منبع : فالگیر
خوشان را با خوشان محشور دارندکران را از کران مجبور دارند
صبوران با صبوران باده گیرندعجولان را به خامی غور دارند
هر آنکس بار خود بر دوش داردنه کس را بهر کس در گور دارند
تو غمگینی که غم را دوست داریخوشان از خنده‌ی خود شور دارند
غمت از دوش خود بر کس میفکنتو را با جنس خود در تور دارند
جسوران با جسوران در عروجندخموشان را به حق منصور دارند
عقاید از سر تاریک خیزدرفیقان دل از دل نور دارند
به سربازی دل حلمی سخن راندحروف عشق از حق زور دارند
موسیقی: Sleep D
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست / پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان / نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
سر فرا گوش من آورد به آواز حزین / گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست
عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند / کافر عشق بود گر نشود باده پرست
برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر / که ندادند جز این تحفه به ما روز الست
آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم / اگر از خمر بهشت است وگر باده مست
خنده جام می و زلف گره گیر نگار / ای بسا
واکنش آقا امام صادق علیه السلام هنگام شنیدن نام عمر بن خطاب و منصور دوانیقی
شیخ الفقها ابو الصلاح حلبی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:
ورووا عن اسماعیل بن یسار ، عن غیر واحد ، عن جعفر بن محمد قال : كان إذا ذكر عمر زنّاه ، وإذا ذكر أبا جعفر أبا الدوانیق زنّاه .
هر گاه در مجلسی نام عمر و منصور دوانیقی می آمد امام صادق علیه السلام می‌فرمودند: ای زنازاده!!!
تقریب المعارف، تالیف ابو الصلاح حلبی، صفحه ۲۴۸

پس بیایید ما شیعیان نیز به اما
مالامال است جام توحیدما بادهٔ مختصر نداریم#قاسم_انوار
.
.
مغموم ام ... از دست کرده‌‌های خودم نه این که امروز بوده باشد، نه چندیست ک چنین زندگی‌سوز روز می‌گذرانم و شب را هم به دود آتش‌روز تیره می‌دانم دیر‌یست به گِرد باده‌ی مختصر می‌چرخم
می بینم و می جویم،
می چینم و می ریزم.
می خندم و می گریم،
دیوانه چنین باید ؟ 
نه خیر ... عزیزجان
مالامال است جام توحید 
ما باده‌ی مختصر نداریم 
 
اون شب هم همین حس رو داشتم،
مغموم بودم که چرا اختصار داشته ا
چون به مستی سوی می‌بانگ عدم ره سپرمبنگرم زین شب دیوانه چه سان ره ببرم ره نه هموار و نه من جز دو قدم راست توانساقیا نیست مرا جز به میانت نظرم ترسم از روز پسین تا که رسد نوبت منطلب باده کنم از قِبل درد سرم چون بپرسند مرا بیش و کم از بیش و کمممست گویم که چه پرسید مرا، بی‌خبرم من به دنیا شدم از حشمت میخانه‌ی دوستبکشم باده و از جلوه‌ی او جلوه خرم چرخش و زاویه‌ی حرف و قلم کار تو بودچاکر عشقم و از بندگی‌ات مفتخرم حلمیا نام نکو کردی و فرجام نکوز ب
پند بس کن که نمیگیرم پند در امید عبثی دل بستن تو بگو تا به کی آخر تا چند از تنم جامه برآر و بنوش شهد سوزنده لبهایم را تا یکی در عطشی دردآلود بسر آرم همه شبهایم را خوب دانم که مرا برده زیاد من هم از دل بکنم بنیادش باده ای ‚ ای که ز من بی خبری باده ای تا ببرم از یادش شاید از روزنه چشمی شوخ برق عشقی به دلش تافته است من اگر تازه و زیبا بودم او ز من تازه تری یافته است شاید از کام زنی نوشیده است گرمی و عطر نفسهای مرا دل به او داده و برده است زیاد عشق عصیان
                
باده ای خواهم جهانسوز و دلی باده گسار
تا که باز آرد دلم را، در شکیب و در قرار
تا خرابم سازد از آن می که بر بادی دهد
لشگرِ این زهد پوچ و شیوه ی لیل و النهار*
گر خطرها باشد اندر وصل آن لیلی چه باک 
هر که مجنون باشد او، بر کف گذارد جانِ زار
کاروان سالار راهم کو، در این راه خطیر؟
جز یکی رطلی گران*و یک دلی بی اعتبار
نقطه ی عشقی که بر نیش و خَمِ پرگار شد
میکشد دل را به سوی حلقه های بیشمار
زین تنِ خاکی ملولم، ساقیا نقشی بزن
تا خزانم بُگذرد و
..آخر این بغض خفی را علنی خواهم‌ کردو حرم سازیتان را شدنی خواهم‌کردمن به تنهایی از این جام نخواهم‌نوشیدهمهٔ اهل جهان را حسنی خواهم‌کردتا همه مردم دنیا بچشند از کرمشهمه را از نظر فقر، غنی خواهم‌کردهمه‌جا از حرم خاکی او خواهم‌گفتکربلا را و نجف را مدنی خواهم‌کردمیشود دید چه خون دلی از غم خوردمسنگ دل را که به یُمنش یَمنی خواهم‌کردآرزو نیست، رجز نیست، من آخر روزیوسط صحن حسن سینه‌زنی خواهم‌کرد
سید محمد رضا موسوی 
 
.................................
شای
رهروان خسته را احساس خواهم داد 
ماه های دیگری در آسمان کهنه خواهم کاشت 
نورهای تازه ای در چشم های مات خواهم ریخت 
لحظه ها را در دو دستم جای خواهم داد 
سِهره ها را از قفس پرواز خواهم داد 
چشم ها را باز خواهم کرد ... 
*
خواب ها را در حقیقت روح خواهم داد 
دیده ها را از پس ِ ظلمت به سوی ماه خواهم خواند 
نغمه ها را در زبان چشم خواهم کاشت .
گوش ها را باز خواهم کرد ...
*
آفتاب دیگری در آسمان ِ لحظه خواهم کاشت 
لحظه ها را در دو دستم جای خواهم داد 
سوی خورشیدی
خواب چه مانده‌ای دلا؟ وا چه نشسته‌ای؟ بیا!مال و منال وا نه و هی تو بنال ناله‌ها خوش برو در میانه‌ها ساز کن آسمان خودتکیه تکان و عور شو، من تو و آسمان مرا بر شو از این جهان غم، قاره‌ی وام و نام و نمچرخ به چرخ و دم به دم از تن و جامه ها بر آ تا که نهان نمایدت ثروت و آستین زرسکّه‌ی باده خرج کن تا چو خدا کند تو را تا که کرانه بشکنی ساق شب و غرور ددعشق فسانه می‌شود باز ز جان آسیا بخت دوباره می‌دمد از نفس کلام توز پست‌جلگه‌ی خزر به آفتاب استوا تو
خواب چه مانده‌ای دلا؟ وا چه نشسته‌ای؟ بیا!مال و منال وا نه و هی تو بنال ناله‌ها خوش برو در میانه‌ها ساز کن آسمان خودتکیه تکان و عور شو، من تو و آسمان مرا بر شو از این جهان غم، قاره‌ی وام و نام و نمچرخ به چرخ و دم به دم از تن و جامه‌ها بر آ تا که نهان نمایدت ثروت و آستین زرسکّه‌ی باده خرج کن تا چو خدا کند تو را تا که کرانه بشکنی ساق شب و غرور ددعشق فسانه می‌شود باز ز جان آسیا بخت دوباره می‌دمد از نفس کلام توز پست‌جلگه‌ی خزر به آفتاب استوا ت
در چشم خسته‌ام خواب ارچه آرزوستخفتن چه باشدم در جلوه‌گاه دوست بلوای اندرون رخصت نمی‌دهدبیدار مردمک از مردمان اوست قلبم که دیرگاه بی‌واژه می‌تپیدچون شهد او چشید دائم به گفتگوست این کیست جامه‌ام صد گونه می‌دردهر گونه می‌رود فارغ ز جستجوست از آب دیده‌ام شرمی چه بایدمچون خود حضور او ناموس آبروست از جام کهنه‌اش نوشم به هر دمینقشش چو باده‌ای، جانش یکی سبوست خنجر کشد مرا فارغ شوم ز خویشاین گونه یار هم، این گونه هم عدوست در پیش چشم او ا
بسم الله الرحمن الرحیم 
من محمد منصور اکبری هستم، زاده ی بمرود(روستایی در 7 کیلومتری شهر حاجی آباد در شهرستان زیرکوه) البته بنده خراسانی هم هستم یعنی استان خراسان جنوبی
اما از این ها بگذریم.
چرا اسم این وبلاگ "عین A انتقام" هست؟ 
دلیل اولش این است که نام شرکت گیمینگ(بازی سازی) من این نام است و دوم اینکه مربوط به اتفاقات این روز ها می‌شود. 
اما من می‌خواهم درباره شرکتم با شما صحبت کنم این شرکت یک شرکت گیمینگ با هدف ترویج مهدویت است اطلاعات بعدی
شهید مدافع حرم منصور مسلمی سواری
تاریخ تولد : 1360/03/02 
محل تولد : سوسنگرد 
تاریخ شهادت : 1392/08/20 
محل شهادت : حلب - سوریه 
وضعیت تاهل : متاهل با 4 فرزند 
محل مزار شهید : اهواز - قبرستان سید هادی
فرازی وصیت نامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم 
قرآن شریف که همه انسان‌ها اعتقاد دارند که می‌فرماید «کل نفس ذائقة الموت» انسان ناگذیر مرگ را می‌پذیرد.
من دین به گردن ندارم. از کسی در واقع بدهکار نیستم. همین تمام وصایای من است. خودم با عشق [و] علاقه [ای] که به عمه
به دو خطبه‌ی طربناک چو کشید باده از تاکبه ترانه گفت با دل که بخیز چست و چالاک
سر غم قمار می‌کن به شعف نثار می‌کنسپه‌اش غبار می‌کن به فَرَش بتاز بی‌باک
سر غم گرفتم آن دم به دو ضربه‌ی مصمم کمرش به باد دادم کت و کول کهنه بر خاک
پدرش سیاه‌جامه سوی من سحر روان شدقد و شانه همچو رستم دک و پوزه همچو ضحّاک
کمر پدر گرفتم که سوی پسر فرستمغم و خصم هر دو خوشتر ته گور سرد نمناک
قمرم بگفت حلمی به سر سجاده‌ی می  سحری دعای مستان برسد به گوش افلاک
«دل غم هلا
گر تو می خواهی، نمی خواهی مرا، خواهم ترا،
سال و ماه و روز و شب تنها ترا خواهم، ترا.
تا به حسن دیگری خواهم، که بینم روی تو،
در دعا و در نمازم از خدا خواهم ترا.
جز وفا چیزی نخواهم از جهان عشق تو،
از جهان ب یوفا، ای بی وفا، خواهم ترا.
خون بها از تو نم یخواهم، بیا، خونم بریز،
در بهای جان خود، ای بی بها، خواهم ترا.
تا ز من بیگانه ای، بیگانه ام از عقل خویش،
با دل دردآشنا، ای آشنا، خواهم ترا.
هر نفس دارم هوس، باشی تو با من همنفس،
در نفسهای پسینم چون هوا خوا
به‌نام خدا
این روزها، کتاب "چای نعنا"، اثر منصور ضابطیان را خواندم.
از محدود سفرنامه‌های ایرانی در باره سفر به مراکش.
این کتاب را درشرایطی خواندم که همزمان، نفت‌کش حامل نفت ایران در تنگه جبل الطارق و در نزدیکی مراکش توسط نیروی دریایی انگلیس توقیف شد. و کشمکش‌ها بین ایران و انگلیس بالا گرفته است.
فضای کتاب یکی از سفرهای امروزی منصور ضابطیان ( که گویا در نوروز 1396 رقم خورده) را تصویر میکند. استفاده از اپلیکشن‌ها، سایت‌ها و... برای یافتن تورلی
به‌نام خدا
این روزها، کتاب "چای نعنا"، اثر منصور ضابطیان را خواندم.
از محدود سفرنامه‌های ایرانی در باره سفر به مراکش.
این کتاب را درشرایطی خواندم که همزمان، نفت‌کش حامل نفت ایران در تنگه جبل الطارق و در نزدیکی مراکش توسط نیروی دریایی انگلیس توقیف شد. و کشمکش‌ها بین ایران و انگلیس بالا گرفته است.
فضای کتاب یکی از سفرهای امروزی منصور ضابطیان ( که گویا در نوروز 1396 رقم خورده) را تصویر میکند. استفاده از اپلیکشن‌ها، سایت‌ها و... برای یافتن تورلی
ابو ابراهیم سمرقندی ما را خبر داد، گفت: به جناب منصور گفتم: مراد خداوند از اینکه فرموده الف لام میم چیست؟! فرمود: آن مانند سخن یکی از شماست هنگامی که با بلندگو سخن می گوید، پس پیش از آنکه سخن خود را آغاز کند می گوید: ❗️یک دو سه❗️ تا بداند که صدا می رسد و تا شنونده سکوت و توجه کند!... 
مناهج الرسول صفحه 43
‼️آری! اینست علامه تقلبی کسی که مریدانش دشمنان اورا حرامزاده میدانند... کسی که در منجلاب جهل گیر افتاده و تقلا میکند
اشارتی باشد برای عاقلان و
به نام خدای مهدی عج


در فرازی از زیارت عاشورا می
خوانیم:
((لقد عظم مصابی بک فاسئل الله الذی اکرم مقامک و اکرمنی بک ان
یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد صلی الله علیه و
آله))
ترجمه:
تحمّل مصیبت به واسطه ظلمی که بر شما رفت بر من سخت دشوار است پس از
خدایی که مقام تو را بلند و گرامی داشت و مرا هم به واسطه دوستی تو عزّت
بخشید از او درخواست می کنم که روزی من گرداند تا با امام منصور از اهل بیت
محمّد خونخواه تو باشم.
در اندیشه عموم وقتی تقری
خواهم فراموشت کنم عمرم کفایت می‌کند؟
ای آنکه عشقت را دلم هر دم حکایت می کند
بیمار عشقت گشتم و درمان ندارد درد من
عشق تو در رگهای من دارد سرایت می کند
فرمان به قتل این دلم دادی و دیدم ناگهان
کاین دلبر دل سنگ ما راحت جنایت می کند
در کوچه باغ خاطره یاد تو آرامم کند
هر قطره اشک من ولی از تو شکایت می کند
گر بر سر قبرم شبی یک لحظه ای هم بگذری
منصور گوید سوی ما یارم عنایت می کند
بازیگران فیلم هزارپا :
رضا عطاران در نقش رضا هزارپا
جواد عزتی در نقش منصور
سارا بهرامی در نقش الهام، مدیر آسایشگاه
مهران احمدی در نقش دایی کامران، داییِ رضا
لاله اسکندری در نقش منیژه، فرمانده گروهک منافقین
امید روحانی در نقش پدر الهام
سپند امیرسلیمانی در نقش امید پسرعموی الهام
امیرمهدی ژوله در نقش کریم، جاسوس منافقین در آسایشگاه
شهره لرستانی در نقش شیرین، مادر منصور و زن کامران
نعیمه نظام‌دوست در نقش خانم کمالی
سینا رازانی در نقش عضو گر
با نگاهی که تو داری بر من ،من از این قاعله رد خواهم شدتو زمن فاصله می گیری ومن  باز ازاین فاصله رد خواهم شدگرچه تاراج نگاه تو شده ،عمر ناچیز من وهستی منمن به یک ذره ی لطف تو مگر، باز از این قافله رد خواهم شددستهایت پرمهر ،دیدگانت پرنور،مقدمت عاطفه از جنس بلورباز هم با طپش قلب تو من، از در عاطفه رد خواهم شد
رویت آیینه ای ز صنع خداستخط سبزت سواد مشک خطاستسنبلت کابروی نسرین استبر گل تر ز مشک غالیه ساستآنچه در آب خضر پنهان استما بجستیم و در لبت پیداسترخت آراسته است کار جهانراستی را رخت جهان آراستقامتت را به سرو میگفتیمعقل باور کند حکایت راستعشق بالا گرفت از آن بالاسرو را نیز میل آن بالاستعشق از شمع می توان آموختکش سر از دست رفت و پابرجاستما به جنت فرو نمی آییمسر کوی تو جنت الماواستبا تو آتش و گل ریاحین استگل شمشاد بی تو خار و گیاستنرگس  و یاسمین
"شهید ستاری به روایت همسر"
یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد،گفتم: «منصور جان، مگه جا قحطیه که می‌آی می‌ایستی وسط بچه‌ها نماز؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.»
تسبیح را برداشت و همان طور که می‌چرخاندش،گفت :« این کار فلسفه داره. من جلوی این‌ها نماز می‌ایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن. مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و این‌ها نماز خوندن من رو
(به سبک میخانه دگر جای من بی سرو پا نیست)
ایوان نجف! باز دلم کرده هوایت
رحمت به خلیلی که چنین کرده بنایت
ای کاش کنم روبروی صحن تو سر خم
مستانه به دور سر آقام بچرخم
ای کعبه ی من، روی حیدر
بهتر از وطن، کوی حیدر
****
با بوی گنه آب و گلم ریخته برهم
آقا نظری کن که دلم ریخته برهم
دور از نجفت غرق بلا شد، شب و روزم
تا کی من از این داغ نفسگیر بسوزم
بر من خراب کن نگاهی
یا ابوتراب کن نگاهی
****
گیرم که دلم عصمت دیدار ندارد
اصلا تو بگو باغ مگر خار ندارد؟!
باشد دل من
کتاب طُرقهشاعر: وحید جلالی

از گلی رنگ و بو نمی خواهماز کسی پرس و جو نمی خواهممی نشینم به کنج خلوت خویشبعد از این های و هو نمی خواهمهر کس از هر کسی که پیغامیمی رساند، بگو نمی خواهمآرزو هم سراب موهومی استمن دگر آرزو نمی خواهمچیزی از بختِ مضحک مستپستِ بی آبرو نمی خواهممن دگر بعد از این خودم رابا آینه رو به رو نمی خواهماو که دیگر مرا نمی خواهدمن خودم را چو او نمی خواهمچشم در چشم آینه تا چند؟ من چیزی جز از او نمی خواهم
برای تهیه ی این کتاب می توان
کتاب آمار عادل آذر جلد 1
جهت دانلود و مشاهده فایل به روی لینک زیر کلیک نمایید.
دانلود کتاب آمار عادل آذر جلد 1

کتاب آمار  : آمار و کاربرد آن در مدیریت - جلد اول ~عادل آذر، منصور مومنی - نشر سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها  کتاب آمار و کاربرد آن در مدیریت  آمار و کاربرد آن در مدیریت - جلد
دوم - تحلیل آماری ~عادل آذر، منصور مومنی  کتاب آمار و کاربرد ان در مدیریت عادل آذر از انشتارات سمت یک مرجع دانشگاهی معتبر برای درس آمار علوم انسا
تقویم شیعه
دهم ذی الحجه
۱- عید قربان
روز عید اضحی است، و در این روز حجاج بیت الله الحرام برای رمی جمرات و قربانی کردن در منی به سر می برند.
۲- شهادت عبد الله محض و جمعی از آل حسن علیهم السلام
در این روز در سال ١۴۵ هجری قمری جناب عبد الله محض بن حسن مثنی بن امام حسن مجتبی علیه السلام در سن ۵۷ سالگی همراه با جمعی از برادران و پسر عموهای خود در زندان منصور دوانیقی لعنت الله علیه به شهادت رسیدند. زندان آنان به گونه‌ای بود که روز و شب در آن مشخص نبود. ب
فایل صوتی 
سخنان دکتر محمد حسین رجبی دوانی
با موضوع | دوران منصور سخت از دوران معاویه و یزید
ویژه شهادت امام صادق(علیه السلام)
@rajabidavani
@fekrat_net
فکرت؛ گامی به سوی خودآگاهی

حضرت در طول امامت خود هم خلافت غاصبانه و جائرانه بنی امیه را تجربه فرمود و هم سقوط آن و روی آمدن خلافت جبار بنی عباس را.
امامت آن حضرت در ادامه خلافت #هشام_بن_عبدالملک خلیفه جنایتکار و خونریز اموی آغاز شد تا سال ۱۲۵ که هشام مرد و برادر زاده او #ولید بن یزید بن عبدالملک قدرت را
من این ها را نمی خواهم، زمین ها را نمی خواهمزمان ها را و دین ها را، کمین ها را نمی خواهم 
من از این خطّه بگذشتم، ز ما و من رها گشتمرهای قریه و دشتم، غمین ها را نمی خواهم
ز زیبایی و رعنایی دلم تنگ آمد و دیگرفریبا را و رعنا را،‌ متین ها را نمی خواهم
ز چرخ فصل بگسستم، فرا جستم چو بنشستمخلاص خویش بربستم، قرین ها را نمی خواهم
به گوشم زنگ بالا زد که بر شو وقت پرواز استمرا چون رقص نرمین است خشین ها را نمی خواهم
مبارک بادِ این پیر عجوزین را نخواهم گفتکه
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی
به اذن عالیِ اَعلی، به احترامِ علی
شروع می کنم این ماه را به نام علی
ببخش با عجله، دست خالی آمده ام
شنیده ام که مهیاست بارِ عامِ علی
چقدر نان شبش را به سائلان بخشید
دلم خوش است به لطفِ عَلَی الدّوام علی
سلاح ماست ابوحمزه، افتتاح، مجیر
دعای مسجد کوفه شرابِ جامِ علی
دعای ما که دعا نیست... باز مقبول است
به احترام دعا کردن و صیام علی
دلم هوای نجف کرده اولِ ماهی
هوای باده ی انگورِ با دوامِ علی
ز حنجرش نفس گرم
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب دوم رمضان ۹۸
به اذن عالیِ اَعلی، به احترامِ علی
شروع می کنم این ماه را به نام علی
ببخش با عجله، دست خالی آمده ام
شنیده ام که مهیاست بارِ عامِ علی
چقدر نان شبش را به سائلان بخشید
دلم خوش است به لطفِ عَلَی الدّوام علی
سلاح ماست ابوحمزه، افتتاح، مجیر
دعای مسجد کوفه شرابِ جامِ علی
دعای ما که دعا نیست... باز مقبول است
به احترام دعا کردن و صیام علی
دلم هوای نجف کرده اولِ ماهی
هوای باده ی انگورِ با دوامِ علی
 
(به سبک میخانه دگر جای من بی سرو پا نیست)
 
ایوان نجف! باز دلم کرده هوایت
رحمت به خلیلی که چنین کرده بنایت
 
ای کاش کنم روبروی صحن تو سر خم
مستانه به دور سر آقام بچرخم
 
ای کعبه ی من، روی حیدر
بهتر از وطن، کوی حیدر
 
****
با بوی گنه آب و گلم ریخته برهم
آقا نظری کن که دلم ریخته برهم
 
دور از نجفت غرق بلا شد، شب و روزم
تا کی من از این داغ نفسگیر بسوزم
 
بر من خراب کن نگاهی
یا ابوتراب کن نگاهی
 
****
گیرم که دلم عصمت دیدار ندارد
اصلا تو بگو باغ مگر خار ندارد
چون راز باده نوشان ، دانند می فروشاندیگر چه حاجتی به ، دکان دین فروشانیک جرعه از تعالی ، گر بر تو عرضه گردددیگر غبا نخواهی ، از جنس زهد پوشانان سان که ره ندارد ، مستی به بارگاهیزاهد خبر ندارد ، از درک راه و کوشانما مست بادگانیم ، ایمان ما به عشق استکی راز عشق گویند ، هر آینه خموشان
چون راز باده نوشان ، دانند می فروشاندیگر چه حاجتی به ، دکان دین فروشانیک جرعه از تعالی ، گر بر تو عرضه گردددیگر غبا نخواهی ، از جنس زهد پوشانان سان که ره ندارد ، مستی به بارگاهیزاهد خبر ندارد ، از درک راه و کوشانما مست بادگانیم ، ایمان ما به عشق استکی راز عشق گویند ، هر آینه خموشان
دانلود فیلم ایرانی درخونگاه با لینک مستقیم
دانلود فیلم درخونگاه : به کارگردانی سیاوش اسعدی و تهیه کنندگی منصور سهراب پور در ژانر اجتماعی سال 1397 ساخته شده است در این فیلم بازیگرانی مانند امین حیایى، ژاله صامتى، مهراوه شریفى نیا ، نادر فلاح ، محمود جعفرى ،منصور شهبازى ،افشین سنگ چاپ ،فاطمه مرتاضى و پانته آپناهى ها نقش آفرینی کرده اند شما می توانید این فیلم جذاب و تماشایی را از سایت پیشگام مووی دریافت نمایید.
کارگردان : سیاوش اسعدی
ژانر : درا
در وادی عشق اصل و مبنا هستند
آنها که ز باده های معنا مستند
از ساغر وحدت ار تورا هم بدهند
در چشم خدا بین همه اجزاء جهان او هستند
آن منتظرانی که ز آیین هایند
گویید بیایند که اینجا همگی یک دستند
ادراک شبانگاهی ما درسی بود
تا باز شود چشم و بگویم همه در پیوستند
منصور هم‌سن و سال پسرعمویش علی‌اکبر بود اما از کودکی با بزرگتر از خودش بُر خورده بود و همبازی پسرعموهای بزرگتر از خودش شده بود، محمدتقی و علی‌اصغر. شاید چون منصور کمی زودتر از همسن‌هایش بزرگ شده بود. زودتر از هر پسر دیگری برای خرجی کار کرده بود و طعم زحمت کشیدن و البته زیر بار حرف زور نرفتن را چشیده بود. محمدتقی را در جوانی با دستان خودش خاک کرده بود. تصادفی کیلومترها دورتر از خانه حین ماموریت جانش را گرفته بود و منصور اولین کسی بود که خودش
ببین که زلف بنفشه چسان* پریشان شد
صبا ز کرده ی خویشش چو من پشیمان شد
زبور عشق* زند با صدای داوودی
دمی که هدهد افسر* پیِ سلیمان شد
به شهر مُحتسبی گفت روز حق سوزد 
هر آنکه باده گرفت و نقیض*  پیمان شد
چو وصف باده ی سوری* ز پیر * ما بشنید
بزد چمانه ی لعل* و برون ز ایمان شد
به شرط بوسه ی ساقی، به اندرون* میرفت
چو طرح مسئله آمد ز دیده پنهان شد
مکن‌جفا تو، چو شمعی به عشق پروانه 
که از وفای به عهدش ز شعله بریان شد
کجا ز عشق شود آگه زاهدی خودبین 
که هر که عشق چ
وقت دیدار با پدر، گریه
کار ما هست بیشتر، گریه
گریه گریه به پشتِ در، گریه
سرِ شب تا خودِ سحر، گریه
اشک، راه وصول عاشق هاست
اشک، اذن دخول عاشق هاست
عاصی ام، تازیانه می خواهم
عفو کردی؟! نشانه می خواهم
بغضِ محضم که شانه می خواهم
بغلی حیدرانه می خواهم
ای نبی سیرت و خدا صورت
بچشان باده ای ز انگورت
خاک بودم، ابوتراب شدی
بر منِ ذره، آفتاب شدی
من گنه کردم و تو آب شدی
فقط از دست من عذاب شدی
با وجودی که عبدِ رسوایم
پدری کرده ای و اینجایم
فکرِ سیر تعالی ام،
هوا هوای بهار است و باده باده ی ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب
در این پیاله ندانم چه ریختی، پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب
فرشته روی من، ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب
به جام هستی ما، ای شراب عشق بجوش
به بزم ساده ما، ای چراغ ماه بتاب
گل امید من امشب شکفته در بر من
بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب
مگر نه خاک ره این خرابه باید شد
بیا که کام بگیریم ازین جهان خراب
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، بار
 دانلود کتاب آمار عادل آذر جلد ۱ و ۲
 
دانلود کتاب
 
 
 
 
 
 
دانلود کتاب آمار و کاربرد آن در مدیریت عادل آذر جلد اول ... - میهن ...https://mihanvideo.com › دانلود_کتاب_آمار_و_کاربرد_آن_در_مدیریت_عادل...۵ دی ۱۳۹۷ - دانلود کتاب آمار و کاربرد آن در مدیریت عادل آذر جلد اول و دوم ...دانلود کتاب آمار و کاربرد آن در مدیریت عادل آذر و مومنی pdf - ...https://rdaneshjoo.ir › دانلود-کتاب-و-خلاصه-کتاب › دانلود-کتاب-آمار-و-کا...کاربران و دانشجویان محتوای این فایل کتاب آمار و کاربرد آن در
تقویم شیعه
بیست و پنجم شوال
شهادت امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام در سال ۱۴۸ هجری قمری در چنین روزی به شهادت رسید. در شهادت حضرت نیمه رجب و نیمه شوال را هم گفته‌اند. شهادت آن حضرت به سبب انگور زهر آلودی بود که منصور دوانیقی (لعنت الله علیه) به آن حضرت خورانید. مدت امامت آن حضرت ۳۴ سال و عمر شریفشان ۶۵ سال بود. دوران امامت آن حضرت همزمان با هفت نفر از زمامداران غاصب بود که عبارتند از: هشام بن عبد الملک، ولید بن یزید بن عبد الملک، یزید
«جای او خالی» از مجموعه قصه های انقلاب برای بچه ها و نوجوانان است
که نادر ابراهیمی بر اساس روایات نوجوانان شرکت کننده در انقلاب نوشته است . و
انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است.
داستان
کوچک "جای او خالی" درباره کشته شدن یکی از همین بچه ها است که در اوج انقلاب
اتفاق می افتد.
منصور
که تنها 13 سال دارد در یکی از مدارس تهران درس می خواند و هر بار باید به اجبار به
یکی از برنامه های طراحی شده برای شاه و همسر و فرزندانش برود. یک روز آنها را برای
پایکو
ببین که زلف بنفشه چسان* پریشان شد
صبا ز کرده ی خویشش چو من پشیمان شد
زبور عشق* زند با صدای داوودی
دمی که هدهد افسر* پیِ سلیمان شد
به شهر مُحتسبی گفت روز حق سوزد 
هر آنکه باده گرفت و نقیض*  پیمان شد
چو وصف باده ی سوری* ز پیر * ما بشنید
بزد چمانه ی لعل* و برون ز ایمان شد
به شرط بوسه ی ساقی، به اندرون* میرفت
چو طرح مسئله آمد ز دیده پنهان شد
مکن‌جفا تو، چو شمعی به عشق پروانه 
که از وفای به عهدش ز شعله بریان شد
کجا ز عشق شود آگه زاهدی خودبین 
که هر که عشق چ
چنان بیدارم از رویا که رویایش نمی‌دانماگرچه خواب می‌بینم ولی خوابش نمی‌خوانم
من آن رویای بیدارم که عشق از آستینش دادمن آن روحم که جز کشتی سرمستی نمی‌رانم
برو ای چرخ سرگردان که دور ما به آخر شدبه سر گر یاد ما داری بیا تا سر بگردانم
زمین می‌گویدم برخیز، فلک می‌گویدم بنشینزمین و آسمان‌ها را بچرخانم برقصانم
کجا آن عقل دریوزه تواند تا فلک خیزدکه می‌گوید خدا مرده‌ست که من رویای یزدانم
الا ای کشتی باده مبادا لنگر اندازیکه تا لنگرگهت خیزم رس
قایقی خواهم ساختخواهم انداخت به آب.دور خواهم شد از این خاک غریبکه در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشققهرمانان را بیدار کند.  قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید، همچنان خواهم راندنه به آبیها دل خواهم بستنه به دریا ـ پریانی که سر از آب بدر می آرند
ادامه مطلب
هزارپا فیلمی به کارگردانی ابوالحسن داوودی، تهیه‌کنندگی رضا رخشان و نویسندگی امیر برادران، پیمان جزینی و مصطفی زندی محصول سال ۱۳۹۶ است. این فیلم به سبک کمدی و محصول کشور ایران، به زبان فارسی است. این فیلم، پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران تا به این لحظه است.
هزارپا در تاریخ ۱۳ تیر ۱۳۹۷ در سینماهای ایران اکران شد. هزارپا از هفته سوم اکران خود (۲۹ تیر ۱۳۹۷) به علت تفاوت نسخه در حال اکران با نسخه نمایش داده شده به سازمان سینمایی و سمعی، بصری
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
حضرت آیت‌الله سید عبدالله فاطمی نیا در سال نود وهفت در مراسم بزرگ داشت حضرت علامه طباطبایی به نکته ای اشاره فرمودند که بسیار حائز اهمیت،. آنقدر مهم ،مانند اینکه از فاجعه‌ای پرده برداشتند
ایشان قریب به این مضمون فرمودند
کتابی دیدم تحت عنوان دیوان اشعار منصور حلاج،باخود گفتم حلاج کی شعر فارسی گفته است ؟خریدم و دیدم که دارای مقدمه هم می باشد و اشعار هم تخلص حسین دارد و چون نام منصور ح
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب ۲۰ رمضان ۹۸
همین که گفتم الهی... اجابتم کردی
سریع آمدی و غرق رحمتم کردی
کسی که دست منِ پر گناه را نگرفت
خودت همیشه رسیدی، حمایتم کردی
بزرگواری و اصلا ندیده ای انگار
زمانِ معصیتم گرچه رؤیتم کردی
به پشتوانه ی فضلت گناه کردم من
به پشتوانه ی حِلمت رعایتم کردی
حیا نکردم و مهلت به بنده ات دادی
حیا به جای من و این وقاحتم کردی
به برکتِ نفس و رحمت امام زمان
محب فاطمه و اهل هیئتم کردی
همین که ناله زدم عائذٌ بِأ
«برنارد لوئیس» در «بنیاد نیکسون» به دولت بوش پیشنهاد می کند که برای ارتقای سطح گفتگو بین آمریکا و دنیای اسلام، با شیخ «محمود هشام کعبانی» رهبر بزرگترین گروه صوفیه به مذاکره بنشیند.
 
چند روز پیش (دیماه 1397) شبکه دولتی ابوظبی از تولید سریالی درباره حسین بن منصور حلاج شاعر و عارف نامی ایرانی سده سوم هجری قمری خبر داد. امارات برای ترویج صوفی‌گری در جهان اسلام دو هدف اساسی دارد: یکی حذف جریان اسلام سیاسی و دوم ایجاد آلترناتیو اسلامی بی‌خطر که ه
.شهدِ وصال .ساقی قدحم پرکرد ، امشب می نابم داد/ .گیسو به رخ افکنده ، مستانه جوابم داد/.از باده شدم سیراب، وانگاه بخوابم داد/ .هشیارنخواهم شد ، چون سرخ شرابم داد/ .تشنه ام بر رخِ یار، گاهِ سحر// .......حبیب رضائی رازلیقی .پ ـ ن شهید نظر میکند به وجه الله ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ .عاشقانه ای در قالب سروش اما به زبان کهن تقدیم به برادر عزیز استاد رضاپور مبتکر شیوه های نوین شعر
دراین روزگاری که بی معرفتان شده اند شهرگان شهر
اشک ز دیده معلم جاریست ز دست شاگردان نهر به نهر
آنان که روزی به ضرب  چوب معلم شدند صاحب مقام
امروز به تاوان آن چوب می زنند بر پیکر استاد خار زهر
لیکن نداند  که این صاحب با  کرامت مکتب درس عشق
قلبش مملوتر است به مهر زقطرهای بیکران،بیکرانه بحر
تیغش زنند به تاوان آنکه روزی بوده به مهر رهنمایشان 
این جاعلان جاهل که  در جهل  بمانند از ازل تا به دهر
دریایی بیکرانه ایست معلم ز علم درس عشق و زندگی
آنکه د
چشمهایم به تماشای تو اینجا ماندههرطرف شور تماشای تو زیبا ماندهدرسرم شوق وصال است ومن می دانمدیده بر در به تمنای تو یکتا ماندهعاشقم سهم من از عاشقی ودلبری امعشق وهم صحبتی با تو به شبها ماندهمی   نخواهم ز سبوی ونه زجام صهباباده نو شم من از آن ساغر پیدا ماندهشاعر عشقم وبا شوق وصال تو خوشمدلخوشم عشق تو در جان ودلم جامانده
“به خدا ساده ترین شعرِ منی … می فهمی ؟”بهترین فرصت عاشق شدنی … می فهمی ؟
به چمنزار جهان جز تو نروییده گلیگل زیبای میان چمنی … می فهمی ؟
مژده ی روشن وصلی و دلم با تو خوش استمستی باده و جام کهنی … می فهمی ؟
و برای من دور از وطن خانه به دوشنبض خوب ضربان وطنی … می فهمی ؟
نتوان از تو نوشت از تو سرود از تو گذشتخارج از مطلب و حرف و سخنی … می فهمی ؟
شاعر این غزل از چشم تو ویران شده استکه برایش بت سیمین بدنی … می فهمی ؟
 دانلود کتاب آمار عادل آذر جلد اول و دوم PDF
 
دانلود کتاب
 
 
 
 
 
دانلود خلاصه کتاب آمار و کاربرد آن در مدیریت ج1 + ... - یاوران ...https://www.yavaranfile.ir › downloads › دانلود-خلاصه-کتاب-آمار-و-کاربر...۲۳ دی ۱۳۹۶ - دانلود خلاصه کتاب آمار و کاربرد آن در مدیریت جلد اول + تست pdf. خلاصه کتاب آمار و کاربرد آن در مدیریت. نوشته دکتر عادل آذر ، دکتر منصور مومنی ...دانلود فایل PDF آمار و کاربرد آن در مدیریت 2 - پایگاه مدیریت ...irmgn.ir › مطالب-مدیریت › فایل-های-pdf › 743-دانلود-فایل-p
یاد باد آنکه زدم باده ی نوشینِ لبت
سرمه بر نرگس مست و گُل نسرینِ لبت
یاد باد آنکه شبی کوچه به کوچه رفتیم
گوشه ای خلوت و تاریک، من و آئینِ لبت
آن شب از لعل لبت بوسه به نیرنگ زدم
تا ابد هست به دل مزه ی شیرینِ لبت
آن زمانی که دلم در رهِ تو جان میداد
بر سر کوچه فتاد از میِ دیرینِ لبت
ناگهان فتنه بپا شد و دلت از ما گشت
من و دل بر در میخانه ی نوشینِ لبت
در غم لعل بدخشان به چه کس شکوه برم
تا که رسوا شدم از غمزه ی دوشینِ لبت
گر چه از خاطر نازت دل من بیرون شد 
«گفت مغولان‏ که اوّل درین ولایت آمدند عور و برهنه بودند، مرکب ایشان گاو بود و سلاح‏هاشان چوبین بود؛ این زمان محتشم و سیر گشته‏اند و اسبان تازى هرچه بهتر و سلاح‏هاى خوب پیش ایشان است. فرمود که آن وقت که دل شکسته و ضعیف بودند و قوّتى نداشتند خدا ایشان را یارى داد و نیاز ایشان را قبول کرد. درین زمان که چنین محتشم و قوى شدند حق تعالى با ضعف خلق، ایشان را هلاک کند تا بدانند که آن عنایت حق بود و یارى حق بود که ایشان عالم را گرفتند، نه به زور و قوت بو
چو گل هر دم به بویت جامه در تن
کنم چاک از گریبان تا به دامن
تنت را دید گل گویی که در باغ
چو مستان جامه را بدرید بر تن
من از دست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من
به قول دشمنان برگشتی از دوست
نگردد هیچ کس با دوست دشمن
تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
که شد سوز دلت بر خلق روشن
مکن کز سینه‌ام آه جگرسوز
برآید همچو دود از راه روزن
دلم را مشکن و در پا مینداز
که دارد در سر زلف تو مسکن
چو دل در زلف
حلقه عشاق را با رخت آشفته کنطعم می ناب را با قدحی تازه کنسیره فردوسیان طاعت و ذکر و ثناستسیره ما در فنا باده ی با ربناستگفت رو از من تهی گرد سپس بازگردگفتمش این سرخوشی فارغم از ساز کردنیست در این سینه جز یاد تو ام هایو هوای صنم فتنه جو جز تو چه جویم بگوگفت سحر آگهی میدهم از سر عشقگفتمش این تیره شب ناز تو باید نوشتگفتمش ای ساربان میکشی ام در نهانگفت چنان میکشم تا که تو گردی عیان
 
سال روز انتصاب امیر عباس هویدا به نخست وزیری
 

مجلس شورای ملی در جلسه روز یکشنبه سی‌ام مهر ماه ۱۳۴۴ پس از طرح برنامه دولت و استماع سخنان هویدا با اکثریت ۱۶۷ رای از یکصد و نود و هفت نفر نماینده حاضر به دولت امیر عباس هویدا رای اعتماد داد.
هویدا از اواخر دهه ۱۳۳۰ از طریق آشنایی با عبدالله انتظام و دوستی با حسنعلی منصور پله‌های ترقی را به سرعت طی کرد و در دولت منصور به وزارت دارایی منصوب شد. پس از ترور منصور توسط گروه فداییان اسلام، وی توسط
چشمهایم به تماشای تو اینجا ماندههرطرف شور تماشای تو زیبا ماندهدرسرم شوق وصال است ومن می دانمدیده بر در به تمنای تو یکتا ماندهعاشقم سهم من از عاشقی ودلبری امعشق وهم صحبتی با تو به شبها ماندهمی   نخواهم ز سبوی ونه زجام صهباباده نوشم من از آن ساغر پیدا ماندهشاعر عشقم وبا شوق وصال تو خوشمدلخوشم عشق تو در جان ودلم جامانده
 
میثم ابراهیمی نوازش
دانلود آهنگ جدید میثم ابراهیمی به نام نوازش
Meysam Ebrahimi - Navazesh
ترانه و موزیک : منصور فرهادیان ؛ تنظیم : مصطفی مومنی
+ متن ترانه نوازش از میثم ابراهیمی
سخته براش دیوونه وار تب کنی / اما به جاش با فکرش شب کنی
روزاتو باش تلخه به جات یکی بیاد / دیوونگیت نیاد به چشماش
 

ادامه مطلب
 
میثم ابراهیمی نوازش
دانلود آهنگ جدید میثم ابراهیمی به نام نوازش
Meysam Ebrahimi - Navazesh
ترانه و موزیک : منصور فرهادیان ؛ تنظیم : مصطفی مومنی
+ متن ترانه نوازش از میثم ابراهیمی
سخته براش دیوونه وار تب کنی / اما به جاش با فکرش شب کنی
روزاتو باش تلخه به جات یکی بیاد / دیوونگیت نیاد به چشماش
 

ادامه مطلب
دانلود فیلم ایرانی درخونگاه با لینک مستقیم
دانلود فیلم درخونگاه : به کارگردانی سیاوش اسعدی و تهیه کنندگی منصور سهراب پور در ژانر اجتماعی سال 1397 ساخته شده است در این فیلم بازیگرانی مانند امین حیایى، ژاله صامتى، مهراوه شریفى نیا ، نادر فلاح ، محمود جعفرى ،منصور شهبازى ،افشین سنگ چاپ ،فاطمه مرتاضى و پانته آپناهى ها نقش آفرینی کرده اند شما می توانید این فیلم جذاب و تماشایی را از سایت پیشگام مووی دریافت نمایید.
کارگردان : سیاوش اسعدی
ژانر : درا
هوا هوای بهار است و باده باده ی ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب
در این پیاله ندانم چه ریختی، پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب
فرشته روی من، ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب
به جام هستی ما، ای شراب عشق بجوش
به بزم ساده ما، ای چراغ ماه بتاب
گل امید من امشب شکفته در بر من
بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب
مگر نه خاک ره این خرابه باید شد
بیا که کام بگیریم ازین جهان خراب
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، بار
فیلم سینمایی درخونگاه با کیفیت عالی 1080p Full HD
کارگردان : سیاوش اسعدیژانر : اجتماعیسال تولید‌ : 1396تاریخ انتشار : سال 1397مدت زمان : 102 دقیقهنوع : سینماییمخاطب : بزرگسالکیفیت : WEB-DLفرمت : MP4تهیه کننده : منصور سهراب پور
خلاصه داستان : ظهری می آید تا بسازد! اگر نبازد… رضا (امین حیایی) پس از هشت سال کار کردن در ژاپن، به محله‌شان به نام درخونگاه بر‌می‌گردد که…
بازیگران : امین حیایی، ژاله صامتی، مهراوه شریفی‌نیا، محمود جعفری، منصور شهبازی، فاطمه مرتاضی
ای خوب تر از خوب تر از خوب تر از خوب 
از روز ازل یاد تو در سینه محجوب
ای زلف تو گره خورده به پیچ و خم بسیار 
ای روی تو برخاسته با ماه به پیکار 
ای باده مستانه تقدیر الهی 
ای آمده در کار تو تدبیر الهی 
ای برده شراب لب تو هوش ز هشیار 
ای داده به یک اشاره تو خواب به بیدار 
ای آنکه نگفته غم دل لیک بدانی 
از خانه دل هرچه غم است نیک برانی 
ای حضرت جان حضرت جان حضرت جانی 
ای پادشه دین و جهان دلبر آنی! 
اندوه من از دوری تو باز فزون شد 
وقت است طبیب دل من خود
‍ ای خالق من ، پرده برانداز ببینم
عشقی که جهان عاشق آنست چه عشق است؟
دیوار ندارد و درش باز به هرکس
وابستگیش دربدری هست ، چه عشق است؟
سوزانده و از بوی خوشش عالم و آدم
چون باده زنان گشته از آن مست چه عشق است؟
سیراب کند با عطش هر تشنه لبی را ،
در بند کشد هرکه که دل بست ، چه عشق است؟
گویند که افلاک بنا شد به وجودش ،
هر دسته که همراه شده ، نگسست چه عشق است؟
از کرببلا جاری و در جوی جهان است
شاهراه جهان است نه بن بست ، چه عشق است؟
#احمد_یزدانی
#کربلا #اربعی
اندیشه ام خشکید دراین ناکجا آباد
این ناله ها هرگز نمی گنجد دراین فریاد
تا در کف تو رشته تقدیرهای ماست
پروردگارا داد خواهم من از این بیداد
من بنده سرکش نبودم نیستم شاید
این بار از دستت عنان بنده ای افتاد
تو سوزها در سینه خواهی ناله ها در دل
من یک خدای شاد می خواهم خدای شاد
من شعرهای تازه می خواهم زبانی نو
من دشت خواهم سبزه خواهم سایه شمشاد
من دامن یک کوه سرکش در بغل خواهم
من بید می خواهم که رقصد با صفای باد
یک چشم پر می خواهم از احساس دیدن ها
یک گ
وقتی از تو می نویسم می دانم که تلالو نگاهت تمام کلماتم را روشن می کند.روزی ساقی به نام خدا ساغر وجودت را به زمین آوردوروح مهربانت راکه باده عشقست در این ساغر ریخت.وقتی که قلمت را به دستت می گیری ومی نویسی ،کلمات چون باده ای ناب از ساغر وجودت لبریزمی شود.
 
در آن لحظه که جمله شاگردانت ،از تو چگونه نوشتن را می آموختند،من از ساغر لبریز تویک قطره چشیدم وشیداشدم ،آری سرمشق تو برای همه درس بود وبرای من می مست؛
 
از تو آموختم انسان بودن مهم است نه انس
وقتی از تو می نویسم می دانم که تلالو نگاهت تمام کلماتم را روشن می کند.روزی ساقی به نام خدا ساغر وجودت را به زمین آوردوروح مهربانت راکه باده عشقست در این ساغر ریخت.وقتی که قلمت را به دستت می گیری ومی نویسی ،کلمات چون باده ای ناب از ساغر وجودت لبریزمی شود.
 
در آن لحظه که جمله شاگردانت ،از تو چگونه نوشتن را می آموختند،من از ساغر لبریز تویک قطره چشیدم وشیداشدم ،آری سرمشق تو برای همه درس بود وبرای من می مست؛
 
از تو آموختم انسان بودن مهم است نه انس
عارفی کو بُود ز آل عبا
خواه گو خرقه پوش و خواه قبا
جان معنی طلب نه صورت تن
تن بی جان چه می کند دانا
باده می نوش و جام را می بین
تا تن و جان تو بود زیبا
گرچه حق ظاهر است کی بیند
دیدهٔ دردمند نابینا
احمق است آنکه ما و حق گوید
مرد عاشق نگوید این حاشا
یک وجود است و صد هزار صفت
به وجود است این دوئی یکتا
می وحدت ز جام کثرت نوش
نیک دریاب این سخن جانا
ما و کعبه حکایتی است غریب
رند سرمست و جنت المأوا
بر در دیر تکیه گاه من است
گر مرا طالبی بیا آنجا
قطره و بحر و
چند مرده حلاجی؟
ریشه این ضرب المثل برمی‌گردد به ماجرای  حسین بن منصور حلاج که بخاطر عقایدش دو دستان او ،سپس چشمان  و بعد زبان و سرش را بریدند و در آخر هم به آتش کشیدند. 
امروزه وقتی از پایداری و استقامت کسی سخن می گویند گفته می شود، چند مرده حلاجی؟یعنی ببینیم تاب و توان تو چقدر است؟
سلام و درود 
زمین فراخ و دشت و کوه سجاده  ما 
روح دل شادشود از غم پر باده  ما
بوی یاری بفرستاد به صحرا دل ما 
سوته دل ریخت به لعلم قدح تازه ما
راوی آورد خبرم را به دیباچه یار 
که سجودش بکشد هق هق و هر ناله ما
من به نازم که به این یار به هر مجلس ما 
روشنایست نگهش بین ره ظلمانی پر ضاله ما
..............    ..................... .....   ............................
شب باشه امتحان باشه خستگی باشه ولی خب خوابی نباشه !!!!
شبم بخیر 
خدایا شکرتون
خدایا فردا یه نگاه با برکت به همه بنده هات
دوباره انتظار
مردنم
تولدی دوباره نیست
این سرآغاز اما
مرا خواهد کُشت.
عدالت را بیاور.
و قاضی شو.
با هزار بار مُردن 
من دوباره زنده ام!
****
اگر قرمز نبودم
صورتی می شدم. 
تا نگویند که از عشق و جنون
نیلی شد!
****
تکه های وجودم 
در زیر پای توست.
امروز ظرفی آورده ام
تا تکه های وجودم را جمع کنم. 
گام که برداری
در پسِ گام هایت
غباری بر می خیزد
آن غبار
غرور سوخته ی من است!
****
اگر بیایی
چشم هایت را برایت آذین خواهم بست. 
با اشک هایم 
شهر دلت را خواهم شُست. 
پلک ه
وقتی اون‌قدر ناراحت و عصبانی هستی، که به ترک دیوار هم می‌خندی. وقتی که از خودت متنفری و برای فراموشی، غرق خندیدن میشی. وقتی دیگه از خندیدن هم، بدت میاد...
+ من همین بلا رو سر خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها و راه‌رفتنی‌ها و گپ زدن‌ها و موسیقی‌ها آوردم و الان، هیچ باده‌ای ندارم که خودم رو از خودم دور کنه. این‌جاست که درگیری شروع می‌شه. و این‌جاست که یا می‌میری، یا قوی‌تر میشی؛ از پس هزار فرار.
 
جان منست او هی مزنیدش
آن منست او هی مبریدش
آب منست او نان منست او
مثل ندارد باغ امیدش
باغ و جنانش آب روانش
سرخی سیبش سبزی بیدش
متصلست او معتدلست او
شمع دلست او پیش کشیدش
هر که ز غوغا وز سر سودا
سر کشد این جا سر ببریدش
هر که ز صهبا آرد صفرا
کاسه سکبا پیش نهیدش
عام بیاید خاص کنیدش
خام بیاید هم بپزیدش
نک شه هادی زان سوی وادی
جانب شادی داد نویدش
داد زکاتی آب حیاتی
شاخ نباتی تا به مزیدش
باده چو خورد او خامش کرد او
زحمت برد او تا طلبیدش
 
مولانا
نگاهی به نحوه شهادت امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام در سالهای آخر عمر خود شدیداً لاغر و ضعیف شده بود و به تعبیر یکی از افرادی که امام را درآن روزگار دیده بود از او چیزی نمانده بود جز سرش، کنایه ازاینکه بدن کاملاً فرسوده و نحیف شده بود. سراسر زندگیش به دشواری و سختی و رنج آفرینی گذشته بود. و درسالهای آخر عمر بر میزان محدودیت و احضار و تهدید او اضافه می شد که این خود بر خستگی و رنجش می افزود.
روزی منصور به وزیر دربارش « ربیع » گفت همین
 به خودت بگو:
فقط برای امروز، افکارم را بر روی بهبودیم متمرکز خواهم کرد ،زندگی می‌کنم و بدون مصرف هیچ گونه ماده مخدّری روز خوبی خواهم داشت.
فقط برای امروز، به کسی در معتادان گمنام اعتماد خواهم کرد، کسی که مرا باور کند و می‌خواهد در بهبودیم به من کمک کند.
فقط برای امروز، برنامه‌‌‌‌ای خواهم داشت و سعی خواهم کرد آنرا به بهترین شکل ممکن انجام دهم.
فقط برای امروز، به کمک NA سعی خواهم کرد از زاویه بهتری به زندگیم نگاه کنم.
فقط برای امروز, ترسی نخو

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها